راه رفتن را بیاموز...


سکوت

راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.

 

دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر

 

و پرواز را یاد بگیر نه برای این که از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت

 

بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آن قدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند

 

پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آن قدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند

 

پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند

 

اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت

 

کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید

 

و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست

 

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت



نظرات شما عزیزان:

سحر
ساعت21:22---19 فروردين 1390
سلام...وبلاگت جالب هست.با این اهنگ جالبیش هزاربرابر شده.مرسی...منو لینک کن لطفا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+نوشته شده در دو شنبه 15 فروردين 1390برچسب:,ساعت8:12توسط ستاره | |