سکوت
راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند. دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر و پرواز را یاد بگیر نه برای این که از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آن قدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آن قدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت
نظرات شما عزیزان:
|
About
نگاهت کافیست تادوباره در هوای آمدنت بمیرم .... توهمیشه دعوتی راس ساعت دلتنگی!! Archivesمهر 1391شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390 اسفند 1389 AuthorsستارهLinks
تنهاترین عشق روزگار
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی |